Thursday, May 9, 2013

نگاهی به شیعیان افغانستان

سنی نیوز: افغانستان کشوري است که اقوام ونژادهای مختلف را در خود جا داده است ودر طول سالهای قبل از اشغال شوروی و زمان جهاد و هجرت همهء این اقوام شانه به شانهء با یکدیگر میزیستند ودر غم وشادی یکدیگر شریک بودند.
دوری افغانستان از فرهنگ وتمدن اسلامی در جریان چهل سال حکومت سیکولر شاهی ونا بسامانی‌های اشغال شوروی مردم ما را وا داشت که اساسات دینی و مذهبی خودرا فراموش کرده و به اصطلاح عام هندو را نیز برادر گویند. به همین شکل، شیعیان را که دارای دین و عقاید خاص بجز از عقاید اسلام اند برادر خواندند و تفکیک میان شیعه و سنی را اعتبار ندادند.
شاید هم یکی از اسباب این مشکل همانا ناچیز شمردن شیعه در افغانستان بوده باشد، زیرا آنان در آن زمان بیشتر از یک در صد نفوذمحسنی و مجموعه ای از نوکران ایران افغانستان را تشکیل نمیدادند وبجز حمالی و باربری نقش مهمی در کشور ایفاء نمیکردند که نمایانگر موجودیت آنان در جامعه و انحرافات عقیدوی آنان گردد، چنانچه آنان برخلاف امروز نه بر حکومت و نه بر اقتصاد کشور حاکم بودند و نه عقاید باطل خودرا آنقدر ساز و سازمان بخشیده بودند که عقاید و شعایر دینی سنیان را تحت شعاع قرار دهند و یا هم هرگز همچو نویسندهء کتاب تاريخ تشيع در افغانستان (از آغاز تا قرن هفتم هجري) مدعی شده بودند که شیعه بیشتر از ده ملیون (یعنی بیشتر از 30%) نفوذ افغانستان را تشکیل میدهد.
جهت دور ساختن شبهه باید یاد آور شوم که منظور ما درینجا از شیعه تنها هزاره‌ها نیستند، زیرا این قوم مانند سایر اقوام دارای افراد با شرافت و صاحب عقیدهء راسخ اسلامی نیز میباشند. منظور از شیعه متمسکین اعمال شرکی شیعیان افغانستانبه مذهب باطل رافضی است و برابر است که معتقد به این دین هزاره باشد، یا تاجک و یا هم پشتون، زیرا ما به این معتقدیم که هر سنی اگرچه پشتون باشد، و یا تاجک و یا هم هزاره و ازبک برادر ماست و هر آن شیعه دشمن دین ماست اگرچه برادر نسبی ما باشد.
اگر نظری به تاریخ شیعه در افغانستان انداخته شود در می‌یابیم که تاریخ این دین نیز مانند عقاید آن همیشه دست‌خور تحریفات و تغییرات بوده است. بعضی از مورخین شیعه موجودیت این دین را به صدها سال قبل در افغانستان می‌پیوندند، اما حقیقت اینست که این دین از جمله صادرات همسایه بوده و اصلیت تاریخی در افغانستان ندارد.
برای اولین بار شیعیان به طور علنی و چشمگیر در سالهای 1298 هجری در افغانستان قد علم کردند. نسخه‌های قرآن کریم را بي‌حرمتي كرده و به این شکل عقاید باطل، عداوت و کینه‌توزی خود با اسلام را ظاهر کردند. امیر عبد الرحمن خان چون جرأت شیعیان را در مقابل دین در کشوری مشاهده کرد که در آن زمان بیشتر از 99 در صد آن را مسلمانان تشکیل می‌دادند غیرت و حمیت دینی سرا پای وی را فرا گرفت و از علمای آن زمان فتوا خواست تا در لابلای آن آینده این گروه گمراه را تعیین نماید. علمای افغانستان بعد از بررسی دقیق عقاید و اعمال شیعیان فتوای کفر آنان را صادر کردند، و بناءً امیر عبد الرحمن خان آنان را برای مدت چند روز مهلت توبه و بازگشت به دین اسلام را داد چون آنان با گذشت مهلت اسلام را نپذیرفتند لشکر اسلام با سرعت برق بر آنان تاخت و با باز کردن چشم فاتحانه برگشت. از آن زمان به بعد شیعیان نتوانستند در افغانستان قد علم نمایند و یا جرأتمندانه به عبادات و مزخرفات عقیدوی خود و توهین به مقدسات و شعایر اسلامی  بپردازند.
در زمان جهاد برعلیه قشون سرخ عده‌یی از افغانان به کشورهای همسایه هجرت کردند و به اساس آمار آن زمان در حدود یک ملیون افغان در ایران پناهگزین گردیدند. ایران که یک کشور صفوی بوده و حکومت آن بر مبنای عقاید ضد سنی و دشمنی با صحابهء کرام رضوان الله علیه اجمعین، خصوصا ابوبکر صدیق –رضی  الله عنه- یار رسول اکرم صلی الله علیه وسلم در غار، عمر فاروق –رضی  الله عنه- خلیفهء دوم رسول الله صلی الله علیه وسلم، عثمان ذو النورین –رضی  الله عنه- خلیفه و داماد آنحضرت صلی الله علیه وسلم وبی بی عائشهء صدیقه–رضی  الله عنها- مادر مومنان ومحبوب‌ترین زوجات رسول الله صلی الله علیه وسلم نزد وی، استوار می‌باشد از چنین موقعی استفاده سوء بعمل آورد وعده‌یی از شیعیان را در آغوش گرفت و برای آنان زمینهء تعلیم و تربیت و فعالیت‌های سیاسی در آن کشور را فراهم ساخت.
در آنسوی مرز نیز ایران با شیعه‌های کمونست که در صف شوروی قرار داشتند روابط برقرار کرد و از آنان خواست تا بدون در نظر داشت صف جهاد و کفر شیعیان باید با هم یکجا باشند و صفحات جدیدی در تاریخ خود قلم زنند.
سلطان علی کشتمند معاون داکتر نجیب (رئیس جمهور وقت) به این ندای ایران لبیک گفت و همهء شیعیان افغاني را تا به دندان مسلح ساخت و بالاخره به اساس معاهدهء ننگین جبل السراج شورای نظار، شیعیان و بقایای کمونستان به پشتوانهء فرانسه، هندوستان، شوروی و ایران بر اریکهء قدرت تکیه زدند و حکومت افغانستان را به سه حصه تقسیم نمودند.
شیعیان چون روز نادیدهء خودرا به چشم سر دیدند شعار «لحظهء غفلت یک عمر باربری» را سر دادند و از همه شیعیان خواستند که از این موقع استفاده نهايي کرده و نگذارند که دیگر تحت فرمان سنیان قرار گیرند.
ایران با سرازیر کردن پول و اسلحه این جریان را کمک کرد و با پاشیدن پترول بر آتش شعلهء آنرا قوت بخشید. عده‌یی از جوانانتظاهرات شیعیان افغانستان شیعه را در سنگرها وعده‌یی دیگر را تحت تربیت قرار داد.
درین زمان، سیاف نیز چون بازار خودرا از دست داده بود و خریداری نداشت، با هیزم انداختن به این آتش در افروختن آن سهم فعال ادا کرد و چنان وانمود کرد که شیعیان دشمنان اسلام اند لهذا با آنان باید جهاد کرد. سیاف افراد خودرا به صوب جبهات شیعیان فرستاد و آنان بی‌درنگ بر خانه‌های شیعیان ریختند و علاوه بر تاراج بردن اموال، زنان، دختران و حتی پسران آنانرا مورد تاخت و تاز و تجاوز جنسی و غیر اخلاقی قرار دادند.
چون شیعیان آن شیعیان صدهء دوازده هجری نبودند و نه هم شجاعی چون امیر عبد الرحمان خان وجود داشت، با کمک و معاونت بادار خود در دفاع از خود برخاسته و هر آن سنی‌یی را که بر آن دست یافتند ذبح کردند، و یا بر سر آن میخ کوبیدند، و یا هم سر وی را قلم کرده و روغن داغ بر آن ریختند و تماشای رقص مرده کردند. اما با زنان سنی چنان معامله کردند که پدران شان در زمان چنگیز نیز نکرده بود. سینه‌های زنان را بریدند، بر آنان تجاوز جنسی کردند و حتی اطفال معصوم وبی گناه را نیز از این وحشت در امان نگذاشتند.
از سوی دیگر، شیعیان چنگال خودرا بر ولایات مرکزی افغانستان فرو بردند و در راه از بین بردن اسلام و سنیان خدمات پر بهایی برای ایران و دین شیعی تقدیم کردند. مساجد را به تکیه خانه‌ها، مکاتب و مدارس را به نام‌های امامان خود، دفاتر و مراکز حکومتی را بنام باداران خود نامیدند که از آنجمله می‌توان به نامگذاری میدان هوایی بامیان به نام شیطان بزرگ (خمینی) اشاره کرد که تصاویر آن حین فتح بامیان توسط طالبان در تمام جهان نشر گردید.
شیعیان در جنگ با طالبان نیز با پس پا انداختن روش‌های انسانی (به دور از روش‌های اسلامی و حتی انسانی) چنان چنگیزانه عمل کردند که در گذشته‌ها تاریخ شاهد آن نبوده است. آنان برعلاوه جنایاتی که در بالا ذکر شد اسیران طالبان را با ماشین های اره پارچه کرده و گوشت آنان را به سگ‌ها انداختند. این عملکرد شاید از تصور هر انسان خارج باشد و بجز شیطان کینه‌توز هیچ انسانی که به اساس لطوفت و مرحمت خلق شده است به چنین عمل وحشیانه اقدام کرده نتواند و نه هم تاریخ شاهد چنین ظلم و ستمی بوده است.
بعد از سقوط حکومت طالبان توسط امریکائیان و اتحادیان آن، شیعیان به اساس تعهدات باداران ایرانی خود در خدمت امریکا قرار گرفتند. آنان همه دار و ندار خودرا در راه پیروزی امریکا به خرچ دادند. به اساس تعهداتی که ایران و امریکا با هم داشتند، ایران وعده سپرده است که در صورتیکه امریکا بر هر کشور سنی نشین تجاوز کند و شیعیان را سهم فعال در حکومت دست نشانده دهد ایران آماده هر نوع همکاری با امریکا خواهد بود. واین حقیقت وقتی برملا شد که امریکا بر افغانستان و عراق تجاوز کرد و شیعیان که نسبت ناچیزی در این کشورها نسبت به سنیان داشتند توانستند بیشتر از نصف کرسی‌ها، مناصب حکومتی و اقتصاد کشور را بدست گیرند.
از سوی دیگر، در لبنان درامه‌یی بنام جنگ حزب الله با اسرائیل به روی پرده‌ها آشکار شد که هدف از آن شهرت‌دهی حزب الله و پارچه ساختن لبنان و بالاخره تطبیق برنامه تعهد شده بود، که آن هم لله الحمد به ناکامی گرائید. وپرده حقیقت این درامه وقتی بالا شد که ملاحظه گردید که درین جنگ گرچه به ظاهر با حزب اللهء شیعه بود اما در جامهء عمل تنها مناطق سنی نشین مورد اصابت راکت‌ها و شلیک‌های اسرائیلی قرار گرفت و اماکن شیعه‌نشین بدون آسیب و در امن باقی ماند، چنانچه در آنسوی مرز راکت‌های حزب الله به دشت‌ها وصحراها اصابت کرد و هیچ یک از آنان به شهرهای اسرائیلی نرسید حالانکه این راکتها توان رسیدن به پایتخت حتی بر ریاست جمهوری اسرائیل را دارا می‌باشد.
به هر حال با اشغال افغانستان توسط امریکائیان شیعیان با تمام امکانات دست داشته که از جانب امریکا و ایران برایشان تهیه گردیده بود وارد صحنه شدند. تقریبا نصف کرسی‌ها و مناصب حکومتی را بدست آوردند. مطبوعات را (اعم از سمعی و بصری) بطور کلی در انحصار خود قرار دادند. اقتصاد کشور را چنان محاصره کردند که هر لحظه توان از بین بردن آنرا دارند. جوانان خودرا بسوی اردوگاه‌ها سوق دادند، و فعلا به اساس بعضی احصائیه‌ها بیشتر از نصف افراد عالی رتبه (صاحب‌منصبان) اردوی افغانستان را شیعیان تشکیل می‌دهند چنانچه در میان عساکر پائین رتبه نیز از نسبت کافی برخوردار هستند.
از سوی دیگر، فعالیت‌های تربیوی و فرهنگی آنان چنان با سرعت در حال شایع شدن است که شعایر اسلامی را تحت شعاع قرار داده است. کسانیکه در کابل و یا شهر های بزرگ افغانستان زندگی می‌کنند در عاشورای گذشته شاهد این تحول بودند. در و دیوارهای این شهرها همه چنان در سوگ عاشوراء قرار گرفته بودند که بیننده گمان می‌کرد که در افغانستان نه بلکه در «قم» قرار دارد. تلویزیون‌ها و اخبارات چنان مصروف پخش مستقیم محافل عاشوراء و برنامه‌های آن بودند که گویا مطبوعات ایران و صفویان است.
علاوه بر این، عادات و تقالید انحرافی شیعه آنقدر عام گردیده است که بیشتر سنیان ناآگاه به دام آن افتیده اند. لعنت صیغه (زن موقت) در بعضی شهرها همچو مزار، هرات، بامیان، سرپل وحتی کابل دامنگیر جوانان شده است. سنیان مراسم عاشوراء، نوروز و مراسم دیگر شیعیان را چنان تجلیل میکنند گویا که هزاران احادیث در فضیلت آن روایت شده است. سوگواری ده روز محرم، توزیع برنج شیرین، برتن کردن لباس سیاه، سینه زدن، نداء دادن یا علی، یا حسن و یا حسین و یا ابو الفضل و لعن و طعن گفتن به یزید و حتی معاویه رضی الله عنه از جمله آفت‌های شایع شده شیعه در جامعه اهل سنت میباشد. مساجد نیز از این مصیبت‌ها در امان نمانده اند. ملا امامان مساجد در روزهای محرم چنان  با آب و تاب قصه‌های دروغین و افتراءات شیعیان را برای نمازگزاران بیان میکنند که گویا وحی منزل بوده و همه مسلمانان باید به آن ایمان داشته باشند.
شاید خواننده بپرسد که امروز سیاف کجاست که به زعم خودش با این مشرکین بجنگد؟ جواب واضح اما خیلی دردناک است، سیاف امروز در صف امریکا با شیعیان هم کیش است. سیاف و محقق هردو شانه به شانه در پارلمان نشسته و یکدیگر را برادر می‌پندارند و همیشه وقتی امریکا طبل جدیدی بنوازد هردو کوشش میکنند که در رقص و پای‌کوبی از همدیگر پیشی کنند.
خلاصه اینکه این لعنت تشیع را نمی‌توان در صفحات چند بیان کرد و منظور از این نوشتار بیان همه فجایع و بطلان این دین نبوده بلکه هدف اینست که این نوشتار مقدمه‌یی برای ذهن‌سازی جوانان و روشن کردن اذهان شان گردد تا دوست را از دشمن تفکیک نمایند و ان شاء الله اگر توفیق الله سبحانه و تعالی همراه بود در نوشته‌های آینده موضوعات مهم این دین و دشمنی آنان را با اسلام، پیامبر اسلام، اهل بیت رسول الله صلی الله علیه وسلم و صحابهء کرام یک یک بررسی نموده و بطلان آنرا با دلایل واضح و قاطع بیان خواهیم نمود.

No comments: